شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام دوستان

تسبیح دیجیتال
+ من نتوانستم بي تقصير بمانم وقتي تو نقطه ضعفم بودي...

2-لبخند عشق

+ حرفي نزن بگذار صدايت بيايد مي‌شنوم از اين فاصله که عشق است... #فريبا_يوسفي
+ من بلد نيستم دوستت نداشته باشم بلد نيستم حرف دلم را نگويم حتي بلد نيستم نگويم مي خواهمت وقتي مي خواهمت بلد نيستم نخندم وقتي باتوم حتي اخم کنم وقتي ناراحتم من هيچ کار مهمي را بلد نيستم جز دوست داشتن تو
+ بناي خانه را بر ما نهادند سپس ما را در آن بالا نهادند چو از بالا نشستن غره گشتيم در آن بالا دو صد اما نهادند سروده بعد از انقلاب
+ چقدر گاهي دلم براي روزهاي خوش پارسي و دوستانم تنگ ميشه يادت بخير
سلام واقعا همينطوره يادش بخير
2--براي تو
سلام اگر بزرگواران ساعتي در روز هم براي پارسي وقت بگذارند اينجا باز رونق ميگيره
بعدی همه 11 نظر قبلی
my writings
786.سلام.چقدر دلم براي مادر هما.نهانخانه جان کفش هاي مکاشفه.در انتظار آفتاب تنننننننننننننگ شده..............و هفت آسمان.دختردوست داشتني و.....
{a h=asra262}my writings{/a} سلام شما اسمتون همين بود؟
+ گاهي به آخرين پيراهنم فکر ميکنم که مرگ در آن‌ رخ ميدهد…….
mariii
ان شالله به زودي براي من
انديشه نگار
@mariii خدا نکنه دوست من
همه 7 نظر
انديشه نگار
شما هنوز از نسخه قديم پارسي استفاده ميکنيد؟!جالبه
پيام رهايي
{a h=yajaavad}انديشه نگار{/a} سلام بله، بسوزد پدر وفاداري :D و البته با همه پلتفرمهاي اينور آبي و اون ور آبي کنار اومدم جز با اين نسخه جديد پارسي . اين پاسخ و آخرين پستم را با نسخه جديد ارسال کردمB-)
+ + در سال 1809 بتينا براي گوته نوشت:"تمايل شديدي دارم که شما را براي هميشه دوست بدارم".اين جمله‌يِ به‌ظاهر پيش پا افتاده را به دقت بخوانيد.از کلمه‌يِ عشق مهم‌تر، کلمه‌هايِ "هميشه" و "تمايل" است!آنچه بين آن دو جريان داشت، عشق نبود، جاودانگي بود@};-
2-لبخند عشق
اين دوست داشتن هنوز در من زنده است، باور مي کني؟
+ و حسنک را سوي دار بردند و بجايگاه رسانيدند. بر مرکبي که هرگزننشسته بود نشانيدند و جلادش استوار ببست و رسنها فرود آورد و آواز دادند که سنگ زنيد. هيچ‌کس دست بسنگ نمي‌کرد و همه زار مي‌گريستند، خاصه نشاپوريان. پس مشتي رند را زر دادند که سنگ زنند و مرد خود مرده بود، که جلادش رسن بگلو افکنده بود و خبه کرده.
+ اينک که جان به لب وَ لبِ ما به جان رسيد اين خنجر از شماست که تا استخوان رسيد زين آسيا شراره به هفت آسمان رسيد “اين نوبت از کسان به شما ناکسان رسيد نوبت ز ناکسان شما نيز بگذرد”
تا بوسه‌اي به من ز لب دلستان رسيد جانم به لب رسيد و لب من به جان رسيد......ساغول@};-
عقيل صالح
ممنونم که انتخابمو پسنديديد.
همه 5 نظر
*قاصدك*
فرياد که از هجر تو جانم به لب آمد، هيهات که دور از تو همه سال چنينم
عقيل صالح
{a h=ghasedak2007}قاصدك{/a} @};-

پرواز.

+ [وبلاگ] شفاعت
+ حرفاتونو تو خودتون نگه دارين جاش امن تره..!
پيام رهايي
ديروز 9:3 عصر
پيام رهايي
حق

صديقه اژه اي

+ [وبلاگ] مي شود با عشق

محب و خادمه آل نبيص

+ [وبلاگ] عرض تسليت
ساعت ویکتوریا
شرکت مهپا حيدري
رتبه 0
0 برگزیده
3587 دوست
محفلهای عمومی يا خصوصی جهت فعاليت متمرکز روی موضوعی خاص.
گروه های عضو
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله ارديبهشت ماه
vertical_align_top